بشر پس از آنکه به آتش دست یافت،روزی در خاکستر چوبهای سوزانده شـده،قطعات سنگین و سخت آهن را مشاهده نمود.این آتش تصادفا در سطحی از زمین که حاوی سنگهای آهن بوده برپا شد و با ذوب شدن آهن در آن نقطه به انجماد و بدویت فرم تولیدی زندگی بشر هـم خـاتمه داده شد.
موارد استفاده از این عنصر در مراحل اولیه،مبنای آهنگری خیلی ابتدائی گردید و از این تماس حسّ جدیدی در انسان بوجود آمد که ما آنرا اصطلاحا«حسّ آهن نام میدهیم.گروهی از ممالک راقـیه را رای بـر فقدان این«حسّ»در جوامع در حال رشد میباشد و استدلال آنها برپایه«عدم تجربه و سروکار»با این ماده قرار گرفته است اما جالب اینجاست که سه هزار سال قبل از میلاد در مـنطقه بـین النهرین«برنز»ریخته شده و سپس در 1400 سال قبل از میلاد در ارمنستان و جنوب قفقاز تولید آهن بوسیله چکشکاری صورت گرفته است.
«ریختن آهن»برای ساختن اجسام مختلف ابتدا در حدود سال سیصد قـبل از مـیلاد از چـین شروع شده و در قرن سیزده بـعد از مـیلاد بـه اروپا میرسد.در این قاره است که صنعت آهن در اثر شرایط مساعد بطور سریع رشدیافته و به عاملی فعال در زندگی تولیدی انسان مبدی مـیشود.
بـعد از حـمله مغول بایران عده زیادی از ترکمنها در جنوب بحر خـزر،در مـناطق شمالی ایران سکونت گزیده و افرادی از آنها در اثر شرایط مساعد این نواحی نسل به نسل به کار ریختهگری آهن پرداخـتند.
ایـن آهـنگران و صنعتگران قدیم ایران طی قرون متمادی با بهره بکار خـود اشتغال داشتند.از سال 1930 ببعد در اثر شرایط خاص مملکت و رقابت کشورهای صادرکننده آهن،زمینه ورشکستگی صاحبان این کورهها فـراهم شـده و بـدین ترتیب لطمه جبرانناپذیری بر استقلال اقتصادی ایران وارد آمد.
سرگذشت تاثرانگیز و احـتضار قـریب الوقوع این رشته تولیدی،تاجر ثروتمندی از اهالی محمودآباد بنا
«امین الضرب»را بر آن داشت که برای مـدرنیزه کـردن شـیوه تولید آهن و رقابت با کشورهای صادرکننده در بازار داخلی،کارخانه ذوب آهنی را از کیسه خـود بـانگلستان سـفارش دهد.امین الضرب پنداشته بود با همان منابعی که مواد خام کورههای کوچک آن نـواحی را تـامین مـیکردند(رودخانههائی که سنگ آهن را شسته و با خود حمل میکردند)میتوان احتیاجات یک کارخانه ذوبـآهن را هـم تامین نمود.این اشتباه سبب شد که کارخانه خوابید و هرگز رخصت خدمت بـه مـردم ایـران را نیافت.امروز عده زیادی از ثروتمندان ایران به کار صنعتی و کارگاهی هجوم آوردهاند.کارخانههای کـوچکی کـه همچون قارچ در ایران میرویند تمام ذخیرههای فنی انسانی مملکت را بخود جذب میکنند.مـدتهاست کـه قـشرهای وسیعی از جامعه ما خواستار استقلال در امر صنعت آهن بوده،بموازات هر تحول اجتماعی جهت افـکار عـمومی لا محاله معطوف به مسئلهء«ذوبآهن»میشود.قبل از جنگ بین الملل دوم دولت ایران قـرارداد خـرید یـک کارخانه ذوبآهن را با مقامات موسسات دماگ-کروپ منعقد کرد.شالوده این کارخانه در کرج ریخته شـد و قـسمت عـمده دستگاههای آنهم به ایران وارد شده بود که جنگ بمثابه یک بلای آسـمانی!قـلم بطلان بر آن کشید.بعد از جنگ بود که ترجیعبند غمانگیز یک آرزوی ملی شروع شد و آمدورفتها و مذاکرات و طـرحها و تـحقیقات و باز هم تحقیقات آغاز گردید و پروسه دردآور پرداخت این نشست و برخاستها به مـملکت تـحمیل شد.
پس از جنگ موسسات دماگ-کروپ قرارداد تـحقیقات مـجددی را بـا دولت ایران منعقد نمودند و حق الزحمه آنرا هـم وصـول کردند.
در سالهای 32-1331 یک اکیپ ایرانی از مهندسین دانشکده فنی مستقلا دست بکار کشف مـنابع سـنگ آهن شده و معدن عظیمی را در شـمسآباد کـشف کردند و بـه دمـاگ-کـروپ پیشنهاد نمودند.عیار سنگ آهن ایـن مـعدن چهل و دو تا چهل و پنج درصد میباشد و حال آنکه حد معمولی عیار سـنگ آهـن در حدود سی درصد است واضح اسـت که هرچه عیار بـیشتر بـاشد تولید آهن ارزانتر تمام مـیشود.دمـاگ-کروپ پروژه کارخانهای را بر مبنای این معدن طرح کرد و مدل آنرا هم در نمایشگاه صـنعتی آلمـان در ایران بمعرض تماشا گذارد.در هـمان هـنگام کـه نگاههای مردم ایـران بـا اشتیاق و شعف،که البـته تـردید در آنها موج میزد،بسراپای این مدل دوخته شده بود آقای ارهارد وزیر اقتصاد وقـت آلمـان طی نطقی داشتن صنایع سنگین را بـرای ایـران زائد دانسته و تـرویج کـشاورزی و صـنایع سبک را به کشور مـا توصیه نمو و این درست همان گره کوری است که تمام رشتههای تحقیق درباره«مسئله ذوبـآهن»را در ایـران بصورت کلاف سردرگمی درآورده است.
این گروه آمریکائی پس از مدتی تـحقیق و مـعاینه اظـهارنظر کرد که سنگهای این معدن دارای مس زیـاد بـوده و لاجـرم تـولید آهـن از ایـن منبع مقرون بصرفه نمیباشد.با توجه بآنکه پروفسور«ارنبرگ»که از متخصصین معدنشناسی آلمان میباشد،قبلا با هیئتی آزمایشهای دقیق از این تپهها نموده و آنالیز شیمیائی موجود،ایرادی را نـشان نداده بود.
نزدیک به نیم قرن پیش یکی از زمینشناسان آلمان،که سفری بایران کرده و تحقیقاتی برای کشف زغالسنگ در کویر لوت نموده بود،در سفرنامهاش اشاره به وجود معادن آهن فراوان در آن نواحی مـینماید.
دسـتیابی بمعادن آهن کرمان در سالهای اخیر،در جوار تحقیق و کشف معادن زغالسنگ این ناحیه صورت پذیرفت.دامنه این معادن وسیع بوده و عیار سنگ آنها در حدود شصت درصد میباشد.این منطقه کـه بـین کرمان و یزد واقع شده علاوه بر معادن آهن از قطب مورد نیاز برای تولید آهن نیز غنی است و آن معادن زغالسنگ میباشد.
اما ایرادهائی هـم بـر این منطقه وارد است که اهـمّ آنـها عبارتند از کم آبی و قلّت جمعیت.لیکن کار استخراج سنگ آهن خودبخود سبب ایجاد شهرسازی و آب و تمرکز جمعیت خواهد شد.
کارخانه ذوبآهن مجموعه پیچیدهای از صنایع مـختلف مـیباشد.امروز صنعت ذوبآهن بـسیاری از عـلوم و صنایع دیگر را دربرگرفته و خیلی از این مسائل اجتماعی را تحت الشعاع خود قرار داده است که آنها نیز متقابلا بر این رشته تولیدی تاثیر میگذارند.برای تولید هزار تن آهن خام(کـه تـولید روزانه یک کارخانه متوسط میباشد) باید دو هزار تن سنگ آهن با عیار متوسط،1900 تن کک،500 الی 600 تن آهک و املاح دیگر،در حدود 000،800،2 متر مکعب هوا که وزن تقریبی آن 3600 تن میباشد و بالاخره در مجموع حـدود 7000 تـن مواد مـختلفه به کوره یک کارخانه ذوبآهن که بمنزله قلب آن میباشد بدهیم.
علاوه بر رقم فوق الذکر حدود 000،100 تـن آب نیز صرف خنک کردن این کوره میشود که البته این آب خـورده نـشده در جـریان میماندو درست همین مسئله آب میتواند در ظاهر امر در کرمان تولید اشکال نماید.اما باید توجه داشت که امـروز مـسئله آب مسئله پول است و با حفر چند چاه عمیق میتوان بخوبی احتیاجات یک کارخانه ذوبـآهن را زا لحـاظ آبـ حتی در منطقه کرمان تامین نمود.
ایجاد کارخانه ذوبآهن در ایران یک مقوله سرمایهگذاری است و نباید در وضـع کنونی ایران برای آن حساب «دخل و خرج»را نمود.زیرا که اگر در مراحل اولیه رشـد خود مقداری از آب کـشاورزی را بـه وام میستاند،نیروی کار قابل توجهی را بخدمت خود میگمارد،ایجاد شبکههای ارتباطی راهآهن و شوسه را ایجاب میکند و غیره...
اما در مراحل بعدی جبران تمام این مصارف را نموده و در سطحی فوق العاده بالاتر شروع به بـهرهدهی مینماید.کشاورزی را مدرنیزه نموده با تولیدات صنعتی خود امکانات فراوانی برای تامین و ازدیاد آب آن فراهم میآورد،گاز برای سوخت در شهر تولید مینماید،صنایع شیمیائی را که مقامی شایسته در جهان امروز احراز نمودهاند تـوسعه داده و بـدینوسیله جامعه را از بسیاری از منسوجات فلزی بینیاز میگرداند،خود را توسعه داده ازدیاد حاصل مینماید و بالاخره بعنوان«مادر صنایع»با گامهائی سریع کشور را بسمت ترقی و تکامل سوق داده آنرا بصورت یک جامعه مترقی و پیشرفته صـنعتی درمـیآورد.
امروز در ایران افرادی وجود دارند که در این جهت تصمیم قاطع به سرمایهگذاری داشته،تا حدودی تجاربی هم بدست آوردهاند.شخصی حکایت میکرد که زمانی یکی از همین افراد که بـرای سـفارش دادن کوره کوچکی به آلمان آمده بود،هنگام بازدید از کوره اظهار داشته است که نوک این کوره را که دودکشی بیش نیست آجرپزهای خودمان هم در ایران میسازند و با النتیجه از سفارش دادن قـسمتی از دسـتگاه کـوره خودداری میکند.این کار جـرئت مـیخواهد،بـویژه در مورد فردی که تحصیلات کافی ندارد.این جرئت را برای صنعت و صنعتی شدن باید داشت.خیلی از مهندسین ما از اقدام به چنین تـدابیری و از ابـراز چـنین شهامتی در مسائل صنعتی امتناع میورزند.یک جهش فـکری لازمـ داریم برای آنکه درمقابل ابهت و عظمت کارخانجات و دستگاههای صنعتی خویشتن را حقیر و کوچک حس نکرده و تحتتاثیر آنها قرار نگیریم.
خـوشبختانه شـرایط ایـن جهش بعلل گوناگون در ایران موجود است.بیمورد نخواهد بود اگـر در خاتمه کلام اطلاعاتی درخصوص تولید سنگ آهن در جهان عرضه داریم.آمار منتشره در سال 1964 حاکی است که شوروی بـا اسـتخراج 146 مـیلیون تن سنگ آهن با عیار سی درصد مقام اول را دارا بوده و کشورهای دیـگر بـترتیب ذیل حائز مقامهای بعدی میباشند:امریکا 6/82 میلیون تن با عیار 54 درصد،جمهوری تودهای چین 63 میلیون تـن بـا عـیار سی درصد،فرانسه 9/60 میلیون تن با عیار سی درصد،کانادا 86/34 میلیون تـن بـا عـیار 55 درصد،سوئد 64/26 میلیون تن با عیار 60 درصد و در دیگر کشورها عیار سنگ آهن کمتر از پانـزده درصـد مـیباشد.
بد نیست بدانیم که با استخراج سنگ آهن مقدار آهن موجود در جهان تغییری نـکرده و بـرخلاف نفت کم نمیشود.مگر اینکه بصورت انّمار مصنوعی و سفینههای فضائی از کره زمین پرتـاب شـوند.بـسیاری از آهنآلات فرسوده و اسقاط مجددا بشکل قراضه مورد مصرف قرار میگیرند و همواره یک جریان دائمـی آهـن در جامعه موجود است که با جریان خون در بدن قابل مقایسه میباشد.